06 10 2020
649

مسئولیت اجتماعی دانشگاه یعنی پاسخگویی و درگیر شدن تخصصی هر یک از رشته ها و اساتید محترم دانشگاه در مسائل و مشکلات مبتلابه مردم

مسئولیت اجتماعی دانشگاه و حوزۀ فرهنگ

عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه رازی و معاون فرهنگی دانشگاه | سردبیر نامه فرهنگ رازی

 

با توجه به تمرکز مسئولین وزارت علوم و تحقیقات و فناوری در حرکت دانشگاه به سمت جامعه‌محوری و کارآفرینی و نیز برجسته شدن مسئولیت اجتماعی دانشگاه، مقدمتاً در کنکاش پیرامون چیستی مسئولیت اجتماعی دانشگاه مایلم به تأسیس دارالفنون اشاره کنم. در زمان مشروطه، ایران دو شکست دردناک از روس‌ها و واگذاری بخش‌های عظیمی از خاک خود را تجربه نموده بود و متولیان مملکت چشمشان به این حقیقت باز شده بود که حفظ قلمرو مملکت و یکپارچگی آن، بدون داشتن یک نیروی نظامی متمرکز، سازمان‌یافته، آموزش‌دیده و مجهز به تجهیزات جدیدی همچون توپ‌خانه و داشتن برج‌و‌بارو و باروت ناممکن است و همچنین در مراتب پایین‌تری به اهمیت بهداشت و حساب و کتاب واقف شده بودند لذا ماموریت دارالفنون کامل مشخص بود و با این هدف پای به عرصه وجود گذاشت که به نیازهای فوری مردم پاسخ مستقیم دهد و به‌طور کاملا معناداری در اولین دوره‌ آن، از هفت استاد استخدامی از خارج، سه نفر در امور نظامی(سواره نظام، پیاده نظام، توپخانه) و دو نفر در طب و داروسازی و دو نفر در معدن و ریاضیات و هندسه بر آن بودند تا ۱۱۴ دانشجوی خود را برای پاسخ و حل نیازهای مردم تربیت کنند که به نظر بنده این قضیه می‌تواند بهترین و گویاترین تفسیر از مسئولیت اجتماعی دانشگاه باشد. لذا می‌توان گفت فرض بر این است که تک‌تک رشته‌های موجود در دانشگاه الزاما در راستای پاسخ به یک نیاز اساسا فوری و مستقیم جامعه تاسیس شده‌اند و اعضای مستقر در آن گروه– اعم از استاد و دانشجو– آمده‌اند تا به وجهی دانش‌بنیان، کنه و ابعاد مشکل مبتلابه مردم را بررسی کرده و راه‌های دقیق غالب شدن بر آن را برملا نمایند و در همین چارچوب می‌توان گفت مسئولیت اجتماعی دانشگاه برآیند پاسخگویی ذاتی و فلسفه وجودی یکایک افراد عضو هیات علمی و هر یک از رشته‌های مستقر در دانشگاه در درگیر شدن تخصصی با مسائل و مشکلات مبتلابه مردم و جامعه خویش است و لذا اولین انحراف از این احساس مسئولیت نسبت به افراد جامعه، زمانی رخ می‌دهد که مسئولیت اجتماعی یک دانشگاهی را از مسئولیت اجتماعی سایر افراد و نهادها، متمایز نکنیم به عنوان مثال، عضویت یک استاد دانشگاه در یک صندوق خیریه که کاری پسندیده است فقط می‌تواند مسئولیت اجتماعی وی را به‌عنوان یک شهروند عادی برملا کند اما این اقدام وی نمی‌تواند مقام وی را در مسئولیت اجتماعی دانشگاهی برجسته کند و برای وی امتیاز محسوب شود و البته همچنین است داوری ما درباره صنعت خودروسازی، معطوف به ساختن وسایل نقلیه استاندارد است نه مشارکت آنان در امور خیریه.

در زمینه آنچه گفته شد نکات زیر قابل توجه است:

۱. بی‌تردید به‌جهت وضعیت مسئولیت اجتماعی، آسمان همه دانشگاه‌های ایران یک‌رنگ است و این ناشی از ساختار نظام آموزش عالی ماست؛ در این ساختار تا آنجا که به مسئولیت اجتماعی دانشگاه‌ها مربوط می‌شود، چند سرنخ انحرافی دیده می‌شود که تمرکز بر آنها می‌تواند ما را در جمع کردن کلاف سردرگم دانشگاه و مسئولیت اجتماعی آن یاری کند.

اولاً رویش قارچ‌گونه انبوه دانشگاه‌ها در هر کوی و برزن، نهاد علم را به بنگاه تولید مدرک کاهش داده است و عملا امکان سنجش متناسب بین نیازهای جامعه و فعالیت دانشگاه‌ها در هر رشته را منتفی نموده است و تولیدات انبوه نیروی انسانی مدرک به دست دانشگاه‌ها، نه تنها مشکلی از جامعه را حل نکرده‌اند که خود به یکی از مشکلات اصلی آن تبدیل شده است که محض نمونه اینجانب حدودا پنج سال پیش به یکی از واحدهای دانشگاه آزاد غرب کشور برای مصاحبه و جذب ۳۰ دانشجوی مقطع دکتری در رشته علوم‌سیاسی دعوت شدم که می‌شود از این قصه فاجعه‌بار، حدیث مفصل خواند و لذا تا این لحظه نهضت و جنبشی در تحدید دانشگاه‌ها و رشته‌های کم‌مصرف، بی‌مصرف و نامرتبط با نیازهای فعلی جامعه رخ نداده است.

ثانیاً صرف نظر از استثنائات که تعدادشان در هر دانشگاهی قابل توجه است اما اصولا عضو هیات علمی در درون ساختاری قرار می‌گیرد که لاجرم برای بقا و تداوم وضعیت استخدامی و ارتقاء خود به تولید مقالات به تعداد مشخصی روی آورد و به دلایل که اکنون مجال آن نیست منطبق کردن این تعداد مقالات با مسائل و مشکلات جامعه و گرفتن پذیرش و چاپ آنها آزاردهنده خواهد بود و حتی با مقاومت اساتید دانشگاه‌ها توام می‌گردد، لذا عملا ما در سال‌های گذشته شاهد غلبه عدد مقالات بر نیازهای جامعه و نیز غلبه توجه و تمرکز عضو هیات‌علمی به حل مشکل و بقای خودش بوده‌ایم تا حل مشکلات مردم و بقای جامعه. تا جایی که بود و نبود دانشگاه برای افراد جامعه محسوس نمی‌شود.

ثالثاً، متاسفانه در بسیاری از موارد غلبه کلی‌نگری و آرمان‌گرایانه ذهنی در تحقیقات دانشگاهیان باعث می‌شود که بررسی‌های جزیی و مبتلابه مثلا در یک محله و یک طایفه به چشم نیاید در حالی‌که مسائل و مشکلات جامعه ما چیزی جز همین محلات و طوایف نیست: سرقت، قاچاق‌، نزاع، طلاق‌، اعتیاد‌، رشوه و بسامانی هر ناسازه‌ای قبل از اقدامات نظامی و قضایی، کنجکاوی دانشگاهیان را می‌طلبد که متاسفانه گویی مردم در اهم و اعم مسائل و مشکلات خود، دانشگاه و دانشگاهیان را معاف کرده‌اند و یا احتمالاً به مقاومت اساتید دانشگاه عادت کرده‌اند. در این زمینه قابل ذکر است، برکسی پوشیده نیست نوشتن یک مقاله از پشت یک لپ‌تاپ یا از لابلای چند کتاب و یا در آزمایشگاه، از هر جهت غیر قابل مقایسه با تحقیقات میدانی مستتر در هزارتوی جامعه است و باید اخذ پذیرش برای چاپ را هم مزید مشکلات دانست. این در حالی است که عضو هیات علمی و حتی دانشجویان ما برای دفاع از پایان‌نامه‌های خود سراغ موضوعاتی هرچه زودبازده، با سه فاکتور هرچه آسان‌تر، عدم نیاز به زمان زیاد و زود‌چاپ‌شونده می‌روند و بدیهی است هرگونه فشار دانشگاه در هدایت تحقیقات دانشگاه به سمت جامعه با مقاومت مواجه شود.

۲. در خصوص عوامل بیرونی بر این وضعیت منفی مسئولیت‌پذیری اجتماعی دانشگاه که قطعاً موثر بوده و هستند باید گفت هر گونه چشم‌انداز مثبت و مطلوب در ایفای نقش مسئولیت‌پذیری دانشگاه را باید در پرتو «نظام محوری» و درهم ‌تنیده‌بودن اجزای درگیر مسائل جامعه دید. به‌عبارت بهتر همانگونه که هر رشته تحصیلی دانشگاه ذاتا در تناسب با برآوردن یک نیاز خاص جامعه تاسیس می‌شود تعداد وزارتخانه و ادارات منشعب از آنها در استان‌ها و شهرستان‌ها و روستاها چیزی جز پاسخ اجرایی و عملیاتی به نیازهای خاص و حیاتی مردم یک جامعه نیست لذا اگر شاکله ذهنی مدیران یک کشور و یا یک استان معطوف به دانش بنیادی اقدامات خود باشد آنگاه ما شاهد تلاقی یک پیوند مبارک میان نظر و عمل خواهیم بود و مردم هزینه کمتری بابت سعی و خطا در بخش اجرائیات پرداخت خواهند نمود به عنوان مثال تخریب و تغییر شکل چندباره یک میدان در طی یک دهه و یا سر در گمی نسبت به یک پروژه عمرانی نظیر قطار شهری، از موارد حداقلی اما محسوس جدایی نهاد علم از اجرائیات در یک شهر است.

۳. در نسبت‌سنجی ایفاء مسئولیت اجتماعی دانشگاه و معاونت فرهنگی، قبل از هرچیز قابل تأکید است معاونت فرهنگی، قابل تقلیل به یک حوزه خاص و چند پرسنل اداری نیست بلکه یکایک اساتید دانشگاه، نیروهای خط مقدم جبهه فرهنگی دانشگاه بوده و هرگونه تحول درون‌زا و پایدار در منش فرهنگی دانشجویان و افراد جامعه در تناسب مستقیم با مسئولیت‌پذیری، دغدغه داشتن، دردمند بودن، پشتکار، روحیه و امیدواری فرد اندر فرد اساتید دانشگاه قرار دارد لذا توفیق بخش فرهنگی، در گرو ایجاد بسترهای قانونی، روحی و عاطفی به میدان آوردن تک تک اساتید و حفظ آنها در این جهاد مقدس است که در آن یک عضو هیات علمی، در درجه اول در ذهن دانشجویان و در درجه دوم در ذهن افراد جامعه به مجسمه ای از تلاش هدف‌مند در حل مشکلات جامعه تبدیل می‌شود و مخاطبین آنها عملا می‌آموزند: همه از مردم و برای مردم‌اند، بیش از مهم بودن، مفید باشند، در کارهای کوچک دقیق باشند که بحران‌های بزرگ از فساد در امور کوچک شروع می شود، هیچ شغلی را کوچک نبینند و پست نشمارند، در هوس خدمت، بی‌تابی کنند. از مواجهه با کاری که دیگران نمی‌توانند لذت ببرند. در فرا گرفتن و آموزش دیدن و انتقال مهربانانه آن به همنوعان و همشهریانش حریص باشند. زمان را حرمت نهند. خود را در مقام پاسخگوی به یک نیاز خاص جامعه و شهر و محل خود ببینند. بیاموزند کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کند. اهل مشورت باشند. کار جمعی را ارج بنهند، بیش از آنکه بگویند بشنوند. با رویاهایشان زندگی کنند. برای هر کاری، چِرا داشته باشند. متمایز و انتقادآمیز فکر کنند. خلاق و ریسک‌پذیر باشند. آغاز هر کاری را پایان فکرکردن بدانند. الگوهایشان، بلند قامت باشند. محیط سبز را پاس بدارند. اهل تفریح و ورزش باشند. اهل گفتگو و مدارا باشند و دوستانشان را فراموش نکنند و در غم و شادی‌هایشان شریک شوند. خدا را مهربان و دستگیر ببینند. اخلاق را پایه دین بدانند و هر فرصتی را نعمت الهی ببینند و…

۴. حوزه فرهنگی اساسا توافق اعضای خانواده دانشگاه در سمت و سوی تعامل آنها با خدا و مردم و خود است. به عبارت بهتر حوزه فرهنگی با هم‌فکری سایر اعضای خانواده دانشگاه باید منشوری قابل قبول از چیستی وضعیت اعضای خانواده دانشگاه در تعامل با خدا و مردم و خود و نیز چه باید کرد در این وضعیت باشد.

بخش فرهنگی دروازه گشوده دانشگاه در استقبال از همه کسانی است که سر آن دارند تا این نهاد را در فهم چیستی وضعیت و چه باید کرد در آن یاری کنند. لذا بخش فرهنگی دانشگاه رازی ضمن آنکه هرگونه تحول و توسعه پایدار را در گرو جوشش از درون می‌داند اما گستره درونی‌اش را به وسعت استانمان دیده و بر درون‌زایی تولیدش تاکید خاص دارد و از این رو چشم‌انداز مطلوب و آرمانی معاونت فرهنگی و اجتماعی نه ایستادن در سکوی جشنواره‌های ملی، بلکه در پیوند و دوستی با جامعه و جلب اعتماد آن‌ها در حل مسائل و مشکلات شان می‌داند که سکویی رفیعتر و نشانی رنگین‌تر از این نخواهد یافت.

لذا ضمن پاس‌داشت زحمات همه مدیران و پیشکسوتان در این حوزه که سهمشان ماندگار است اما قابل ذکر است اگر چه حضور اینجانب در حوزه معاونت فرهنگی با شروع کرونا و غافل‌گیری همگان و تعطیلی دانشگاه توام گردید اما فضای مجازی، بارقه‌های امیدمان را در اتصال رشته‌های ارتباطی میان اعضاء خانواده دانشگاه از یک‌طرف و جامعه از طرف دیگر دوچندان نمود که الف) راه‌اندازی «نامه فرهنگ رازی» به عنوان اولین نشریه فرهنگی دانشگاهی و تجربه‌ای بسیار موفق برای سایر دانشگاه‌های کشور توانست با حفظ درون‌زایی تولید و استقبال از همراهان فرهنگی کل استان، به مهمان ویژه مردم شریف کرمانشاه تبدیل شود به وجهی که گزافه‌گویی نیست اگر گفته شود از شروع تاسیس آن که حدودا سه ماهی می‌گذرد نام دانشگاه رازی در مطبوعات و سایت‌های خبری و کانال‌های ارتباطی مجازی به درازای سه دهه گذشته روایت شده است و جمله فعالیت نشریه در گسترش و تعمیق مسئولیت اجتماعی دانشگاه بوده و خواهد بود.

ب) مشارکت فعال در راه‌اندازی یک دورهمی ۳۰۰ نفره از اعضای هیات علمی دانشگاه در فضای مجازی و به قصد دریافت نقطه نظر و عقیده آنها در چیستی وضعیت و چه باید کرد در آن و نیز تشکیل چندین جلسه عمومی و هم‌افزایی اساتید که جمله آن‌ها در راستای کنکاش در این مسئولیت اجتماعی دانشگاه بوده است.

ج) کمک به راه‌اندازی فعالیت‌های جامعه‌محور دانشجویان که در اکثر آنها اسباب حیرت مسئولین وزارت علوم و نیز همشهریان فرهنگ‌ دوست گردید از جمله کانون «همیاران سلامت» و با درخشش خیره‌کننده در کشور و نیز «رادیو رویش»، تولیدات قابل تحسین آنها از جمله نوای نینوایشان در دهه محرم و استمرار آن و نیز پادکست‌های «کانون شعر و ادب» که به حق همیت دانشجویی را در مسئولیت اجتماعی به نمایش گذاشته اند و همچنین تاسیس «باشگاه دانشجویان» و تمرکز بر پژوهش‌های مساله محور که تمامی مسائل در دستور کار آنها معطوف به رنج‌های جاری و مبتلابه مردم استان است و از این پس از بچه‌های این باشگاه بیشتر خواهیم شنید و نیز راه‌اندازی انبوهی از کانال‌های عمومی و تخصصی- علمی که هریک آنها صدها دانشجو را مخاطب خویش ساخته‌اند که سویه نگاه آنها غالبا معطوف به اقامه بودن دانشجویان در امتداد دردها و مشکلات جامعه و چاره‌جویی در حل آن‌هاست می‌تواند بخش‌های قابل توجهی از فعالیت معاونت فرهنگی در عرصه مسئولیت اجتماعی باشد و لذا اغراق‌آمیز نیست که گفته شود؛ بخش فرهنگی جاری، جبهه تازه گشوده دانشگاه رازی در مسئولیت اجتماعی خویش است.

در باب آن‌چه ذکر شد نباید نقش پرسنل اداری دانشگاه را نادیده گرفت. نه تنها پرسنل اداری دانشگاه بلکه کارکنان همه ادارات، فی‌ذاته در پاسخ به یک نیازی در تلازم و تعالی سایر بخش‌های یک سازمان و جامعه تاسیس شده‌اند و تا آنجا که به پرسنل اداری دانشگاه مربوط می‌شود سهم بزرگی در به حداقل رساندن دغدغه‌ها و امور جاریه استادان و دانشجویان در تسهیل و روان شدن کارها برعهده دارند؛ به عبارت بهتر روان بودن جریان اداری امور، به فرصت و آرامش بیشتر استادان و دانشجویان در ایفاء وظیفه‌شان مدد می‌رساند.

 

در پایان قابل ذکر است امیدوارم با بازبینی مجموعه شرایط قانونی که هم‌اکنون مراحل آخر آن در دانشگاه رازی طی می‌شود بسترهای هرچه بیشتر ایفای مسئولیت اجتماعی و خانواده بزرگ دانشگاه را شاهد باشیم.

آخرین اخبار